معجون  نیو ناسسونالیسم فاشیستی ی صهیونیستی پوپولیست  نژادگرای خوکامه یا ؟

ترامپ  شناسی

 او  کیست؟ چیست ؟  هجو سیاست امپریالیستی و قواعد کهنه تقسیم جهان بر مبنای حق  فانجان جنگ جهانی دوم ؟ شخصیتی ترکیبی ؟  ناسیونالپست؟  فاشیست؟ صهیونیست؟پوپولیست؟ نژادپرست ؟ نماد مردانگی فاسد خودکامه  در روح  فرهنگ جاهلیت غرب مدرن  و قلدری ارتجاعی مدرن؟  پست مدرنیستی بی ایمان  و نیست انگار و قاعده ستیز و پیش بینی ناپذیر و ضد ایدئولوژی و نشان عمل بر اساس میل و هوس و احساسات بی مهار؟ ؟ یا یک تقاب ؟ فریب؟ و وانموده ؟ کاتالیزور جهانی سازی جهانخوار ؟و....؟ و یا ظهور او در ۲۰۱۶ فقط یک بازی سرمایه جهانی یهودیت  استکباری  است در متن بحران ها و افول آمریکا  برای  آینده و کاتالیزور تغییر و واسطه ای که  کار های کثیف و خبیثی بدوش اوست تا پیش نیاز  کشتار و ویرانی و زور  برای صاف کردن جاده نظم‌تازه ی  قدرت سلطه نو  ' برآورده شود و کار  انجام  گیرد بدون آن که مسئولیت جنایت و تبهکاری به پای این تمدن استکباری و مدرنیت و به پای قدرت سرمایه و نیروی غیبی جهانی سازی و سرشت آن  نوشته شود.
کد خبر: ۱۵۱۹۱۳۱

لید مقاله ظاهراً  متناقض نماست . ناسیونالیسم  با صفت جهانی در جهانخواری تناسب ندارد ' و فاشیسم و نازیسم و شهرت  ضد یهودی و هولوکاست شان و آن وقت ' اتصاف صفت صهیونی به آن یعنی چه؟ و....
 اما در عالم حقایق هیچ تناقض و تضادی موجود نیست. صهیونیسم می تواند ایدئولوژی فاشیسم و نازیسم را در دل داشته باشد  و دارد !  اگر نازیسم آلمان ظاهرا ضد یهود بود امروز صهیونیسم  همه ویژگی های برتری طلبی سرمایه داری متجاوز  و انحصار گرا ' اقتدار طلب  ' فلدر و '  تعریف ناپذیر در عناوین تک خطی ایدئولوژیک ' و' کشتارگر و مستبد   و نژادپرست  و بی توجه به قوانین و نهادهای موجود نظام بین المللی شان و دچار جنون نسل کشی  را  می تواند درون خود بازتولید کند و به آن‌ تقدس ببخشد چنان گه همین کار را کرده است . از سوی دیگر ناسیونالیسم منافاتی با جهانخواری ندارد ' و  حتی مشکلش با گلوبالیسم می تواند یک‌ وانموده  باشد 
پس بیایید ببینیم در این عنوان  چه واقعیات ' علل ' انگیزه هایی  پنهان شده و برای آمریکا در این مقطع ترامپ چه فایده ای دارد ؟ و آیا کل سرمایه سالاری آمریکا و همه جناح ها از مشی و عمل  او سود می برند و کار کثیف اما ضروری برای بقای خود را به او و نتانیاهو سپرده اند ؟ 
می گویند ترامپ بیانگر اتحاد سرمایه داری و صنعت پسا مدرن و هوش مصنوعی با سرمایه   ملی در عرصا های تقابل با سرمایه گلوبال است و دنبال منافع سرمایه هایی لست که با سرمایهدحهانی شده مرتبط نیستند و  منافع ضد گلوبالیسم دارند.  و ملی گرایی و نژاد پرستی شان ریشه در منافع اقتصادی و رقابت با سرمایه سالاری فرامرزی دارد . ببیتیم  موصوع چیست و متفکران  غربی جه تصویری از ترامپ می سازند و  چه حنبه  گیم امریکایی را پنهان‌ می کنند  ونقد افشاگر ' چگونه نگاه آنان  را عریان می سازد که  شناخت درست  تنها مبنای استقامت  کارامد  نیروهای مقاومت و بیدارگری مستضعفان جهان و تلاش برای حفظ استقلال است . و دیپلماسی آزادگان بدون این شناخت درست قدمی نمی تواند بردارد و با تقلید و مصرف خوراک‌ متخصصان سیاسی غرب  سیاست نلی تنها خود را فلج می کند و بس . و عقل و فکر مستقل  متفکران واقعگرای جهان اسلام بر مبنای انوار هدایت قرآن  کلید راه گشای شناخت درست دشمن   مقابله  با اهداف شوم اوست .
☆☆☆☆☆
مردم می پرسند آیا
۱. ترامپییم ' همان  سباست راست افراطی آمریکا در مقطع  و فضایبحران های کنونی ؟
۲.آیا ضد گلوبالیسم  
۳.آیا پوپولیسم راستگراست؟
۴.آیا نوناسیونالیسم است۵.آیا نوفاشیسم است؟
۵.آیا نژادگرایی جدید است 
۶.آیا اوانجلیسم و مسیحیت انجیلی بهودگراست ؟
۷.آیا صهیونیسم آمریکایی است؟
۸.آبا یک سناریو و بازی و وانموده و یک کاتالیزور لست برای تغییرات جهانی ؟
۹.آیا خود یک نمایش پنهان گلوبالیست ها برای ایجاد رعب و پذیرش تغییرات جدید است؟ 
۱۰ .آیا ترامپیسم یک ایدئولوژی سیاسی است؟ 
۱۱.آیا یک سبک حکمرانی پسامدرن و عادت ستیز و قاعده ستیز است ؟
۱۲.آیا بازگشت به شیوه بسیار ارتجاعی حکمرانی لستعمار کهن و خودکامه است؟ 
آیا یک‌جنرش طبقاتی است ؟
۱۳.  آیا راهی احساساتی برای برانگیختن عواصف هبجانی به سود قشر خاصی از سرمایه داری است؟ 
۱۴. آیا تجلی درجه ای از توسعه تکنولوژیک و هوش مصنوعی است که دیگر لزومی به قانونگرایی سنتی نمی بیند؟.
۱۵. آیا یک‌حکومت داری و حکمرانی ویژه  موقعیت کنونی آنریکا و رقابت های فعلی علیه چین، تلاش برای اسلام زدایی در خاورمیانه و تشکیل  اسراییل بررگ است؟

۱۶.آیا پایان صلج بعد از جنگ‌جهانی دوم برای  ایجاد تقسیم جدید جهان و نظم‌متناسب با نیروهای امروزی است ؟
۱۷.آیا یک‌کودتا پیشدستانه برای ممانعت از تاُثیر چین  در نظم‌جدید جهانی  است؟ 
۱۸آیا این یک حکمرانی واسطه ای و لبه ای و دوره  گذر و معبر عبور است؟ آیا یک‌دولت اختصاصی برای کارهای کثیف و ضروری برای هژمونی آمریکاست که نظتم زسمی سیاسی آمریکا نمی خواهد دستش به آن آلوده شود و ترامپ و نتانیاهو قرار است آن‌را پیش ببدند؟  است؟ و......
☆☆☆☆
هریک از این شقوق ' منجر به سیلیت دفاعی  خاصی می شود که در ترکیب و جدایی شان ثابت نمی مانند . پس شناخت دقیق ترامپ برای طداحی سیاست دفاعی حیاتی است و در این نوشته فقط با مثال هایی می کوشم این نکته و دیدگاه های منتج از فهم غلط را  بازخوانی کنم .

☆☆☆☆
اجازه دهید با اشاره ای به وضعیت آمریکا در زمان ظهور  ترامپ   سال  ۲۰۱۶ ببینیم چه عواملی سبب حضور غیر مترقبه اش در کاخ سفید شد   و آیا این م یده واقعا یک تصادف و یا انتخاب طبیعی بود یا  یک طرح  بود؟ پروژه ای  سنجیده و سناریویی که به پشتوانه قدرت های "غیبی"  و تصمیم گیرنده ی سرمایه خاکم‌ بر دو حزب آمریکا  برای احرای  نقش کثیف و تشکیل تیم ترامپ _ نتانیاهو جهت صاف کردن و زمینه سازی جاده تعدی جدید سرمایه سالاری  آمریکا و غرب به اجرا رر آمد . سپس با نقد پاره ای از اظهارات متفکران غربی بکوشیم  به  نقش  ترامپ و ترامپیسم در طرج سرمایه داری  جهانی و آمریکا  ' نزدیک شویم . بدون شناخت درست ترامپ و موقعیت او مطلقا نمی توان بدرستی با او در مقام قدرت متجاوز و خونریز و جنایتکار .‌ مبارزه کرد.  امید های پوچ در باره مذاکره با آمریکا و یا انتخاب رهکنش غلط و بی صبرانه و خدمت به برنامه او و اقدام بی موقع و عدم اتحاد بر راهنمود ولی فقیه  ' حاصل عدم شناخت درست و تشخیص عمل ضروری   بموقع است .
 ترامپ رامتفکران  آمریکایی  هم  یک جور توصیف نمی کنند . جامعه شناسان ' متخصصان علم سباست و ارتباطات اجتماعی  و روانشناسان بنا به پیشفرض های معرفتی و نبانی ایدئولوژیک و وابستگی های حزبی خود ' وصفی متفاوت و حتی متضاد از او ارائه داده اند و به هر رو مطالعه آرای شان بدون تفکر انتقادی ' و با نگاه پیروانه و اطاعت گرانه و مصرفی ' حتی کژفهمی ببار می آورد .
☆☆☆☆☆
ابتدا  به وجوهی از وضع آمریکا در ۲۰۱۶ سال انتخاباتی که ترامپ را روانه کاخ سفید کرد ' توجه کنیم .  وضع آمریکا در این زمان دلایلی منطقی برای پیروزی ترامپ‌ در اختیار نمی نهد مگر طرحی  محرمانه برای آینده که یک رشته اقدامات را ضرورت می لخشد تا زمینه آن طرح را اجرایی کند .
در آن سال ترامپ نه پاسخی به قتل سیاه پوستان که احساسات  بسیاری را جریحه دار کرده بود و در حهان‌ جهره ای زشت از آمریکا ساخته بود به حساب می امد . و نه عملا با پیروزی به صلح  طلبی و انزوا جویی از عرصه چالش هایی که مایه دردسر آمریکا شده بود  پرداخت .. او با سیاست نژادگرایی سفید ' و ضد مهاجرت  راه معکوس التیام زخم خونچکان داخلی را در پیش گرفت و با سبایت خاور میانه ای  بحران و بی آبرویی آمریکا را از همان احظه پاره کردن پبمان برجام  اشدید کرد . 
در باره اوضاع اقتصادی آمریکا  آمارها دلیلی بر شورش علیه حزب دموکرات  نشان نمی دهند .  سال ۲۰۱۶ آمریکا رشد ۲.۴ درصدی را پشت سر می نهاد که نسبت به  کانادا و انگلیس  و آلمان و فرانسه و ژاپن... با رشد ۱.۸ تا ۱.۱ در صد قابل قبول بود  نرخ بیکاری پس از ژاپن که ۳.۲ دزصد اعلام شد با ۴.۶ تا ۴.۸ در صد کمترین نرخ را در کشورهای مهم جهان غرب داشت . همه چیز می گفت که هیلاری کلینتون ' یک زن ' که خشونت جاهلی مردسالاری ترامپ و بی تجربگی و عدم تجربه سیاسی او برابر این زن  پررنگ تر به نطر می رسید پیروز می شود .
اما کلینتون درست در اوج مبارزه اناخاباتی بیشترین خدمت را به ترامپ کرد  چرا؟ . او نمایش آشکارا خامدستانه ای از ضعف  زنانه و نیز  بیماری جعلی   به تماشا گذاشت و مدام پیش چشم دوریین ها در صحنه مبارزه و هنگام سوارشدن به اتومبیل پس  از جلسات دوطرفه و پیش چشم دوربین خبرگزاری ها از حال رفت و بزمین افتاد و غش کرد . در واقع او بر اقتدار مردانه ترامپ با این نمایش مصنوعی مهر تایید می زد و امریکایی ها را به سمت راُی دادن با او سوق می داد . کاملا اتاق فرمان غیبی  داشت کارش را درست انجام می داد . و برای کار کثیف و قانون شکنانه و وحشیانه و قلدرانه شخصیت مناسب را بر صندلی ریاست کاخ سفید می نشاند که با نقشه و هدف و برای ماُموریت خاصی بود .  آمار اقتصاد کلان  بحرانی را نشان نمی داد . GDP' یعنی تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۵ ' هفده تریلیون و نهصد وپنج میلیارد و در سال ۲۰۱۶ هیجده تریلیون و پانصد و پنجاه و پنج میلیارد دلار بود و رشد خوبی را در کارنامه دموکرات ها ثبت کرد . پس علت پیروزی ترامپ که به موقع به پاره کردن برجام و قتل شهید سلیمانی و بنا نهادن کشتار خاورمیانه ای اقدام کرد از نظر مردم چه می توانست باشد ؟ 
گفته می شود بدهکاری طبقه متوسط علیرغم‌ وضع وقتصاد کلان و استفاده عالی از برانگیختن احساسات و عواطف  طبقه متوسط  نقش مهمی در پیروزی او داشت . به طور متوسط  درآمد خانوار هر خانواده طبقه متوسط  با کسر مالیات ۶۵ هزار و ۷۵۱ دلار بود و‌ میانگین دستمزد شان  ۴ درصد افرایش داشت  . پس انتخاب ترامپ‌امری خارج از نرم‌محسوب می شد .
البته فشار بوسیله غارتگری درآمد مردم  با بدهی  کارت اعتباری ' یعنی  بدعی برایر قسط مسکن و خودرو و تخصیل و... زیاد بود و سرانه  هر خانواده ۱۳۲ هزار دلار  می شد  که ترامپ هم  وعده هیچ حمایتی  نداده بود  و بر عکس برنامه او قطع  حمایت  مصوبه دوران‌اوباما و طرح اوباما کر  بود .

اما ترامپ  منافع خود و تاکید بر سرمایه داری ملی و ضدیت با گلوبالیسم را با هیجان تبدیل به خواست عمومی کرد . بگذریم از اینکه خود این چالش می تواند یک وانموده از سوی دست "غیبی"سرمایه جهانی و جزیی از تغییرات برای  تاسیس حکومت جهانی باشد . به هر حال این ترامپ بود که نبض خستگی و بی اعتمادی مردم از دو جریان سنتی را به دست گرفت  و احساسات عظمت طلبانه آمریکاییان را که قبلا با رنگ و لعاب فضیلت کاتولیکی ارایش می شد به یک عظمت طلبی فاشیستی  ملی گرا به قیمت جنایت عریان  تبدیل کرد ‌..  ریگر برای طرفداران ترامپ  اخلاقگرایی تمدنی مطرح نبود . مردان عصبامی از سلطه زنان بر خود و دیون  کارت اعتباری و از دست رفتن جایگاه جهانی  آمریکا با ظهور چین و گلوبالیسم و چند جانبه گرایی ' فقط عظمت می خاستند و نه اخلاق و از ترامپ که بی پرده پوشی  ' به بی اخلاقی و عدم فضیلت و به فساد و هجو اخلاقیات و نفی خودسر  تعهدات و پشت پا زدن به  قانونمندی و قواعد بین المللی  تظاهر می کرد لذت می بردند و بدون ناراحتی وجدان  خواهان تجاوز و دنیا بارگی  وپاسخ به شهوات و امیال خود بودند . این  قاعده یتیزی و خجو ار ش ها و لاقیدی میراث نهیلیسم پسامدرنیستی و اوج شکست  معنوی یک تمدن و سقوط خسونت بار آن به  برتری  ترامپیسم تعبیر گشت . پوپولیسم راست و فضای احساساتی در شبکه های احتماعی  و فضای مجازی شورانگیز  ' همه نقابی بود که ترامپ به چهره زد .موصوع ان بود که ناسیونالیسم آمریکایی  حالا که هنوز قدرت اول نظامی و سباسی جهان و شیطان بزرگ بود می خوایت همه اقدامات ممکن را برای  شکیت چین و تقویت داخلی آمریکا بکند تا همچنان در هر تغییر قدرت فائقه باقی بماند و بکوید به هیچ قاعده ای پایبند نیست مگر قاعده رور . او در اجرای نقشه  نابودی موانع  تغییرات برای آینده پشیزی برای قوانین بین المللی و انسانی و ملی دیگر کشورها ارزش قائل نشد 
حال باید پرسید چیزی که ترامپ را پیروز کرد همین  موقعیت های طاهری و منافع سرمایه داری ترامپی و مسئله ملی  و موضوع اقتدارگرایی "مردانه " نبچه ای و جنسیتی علیه تحقیر نظم فمنیستی لیبرالی  و خشم انگیز برای مردان بی هویت شده آمریکایی بود؟ یا کل این ویژگی ها  در دست نیروی  "غیبی"  و نامریی سرمایه یهودیت جهانی کا برنامه ریز تحولات جهانی و قدرت‌پشت پرده و نافذ محسوب می شود ' وسایلی  برای زمینه سازی تغییر اصلی جهانی  به حساب می آید؟  یعنی ترامپ که حس عظمت طلبی  آمریکایی توام با فضیلت  مسبحی را منفجر کرده 'بود خود بازیگر سناریوی نیروهای پشت پرده بود تا کارهای کثیف  اعلام بی اعتباری نظم قرن بیستمی جهان و قواعد بازی پیروزمندان جنگ جهانی دوم را عملا به نمایش بگدارد و با زدن زیر میز بازی کسالت بار گذته مرده ' ' بازی تازه قدرت سرمایه را شروع کند و تغییرات دلخواهرراربیاغازد که کل غرب از آن خبردارد و موافق ان است . 
☆☆☆☆☆
ترامپیسم را نمی توان در چار چوب هیچ یک از ایدئولوژی های غرب قرار داد و درک‌کرد . اما به شیوه پسامدرن و کنش ترکیبی ' با قدرت مرز شکنی ' ساختار زدایی از تابوها و ' ادغام ' جمع  ضدین ' در هم ریختن کلان روایت های ایدئولوژیک '  آمیزش پدیده های متناقض نما عمل ورای هر قانون و مکتب فلسفی '  رفتارهای ظاهرا  سر به هوا و  هجو آمیز و پیش بینی ناپذیر  ' می توان به عنصر اصلی و علت العلل این بازی پی برد . . در حقیقت همه نمایش غرابت و ابهام در عمل و نااستواری یک گیم به سود  حفظ برتری در شرایطی است که نبروهای غیر قابل کنترل  هژمونی و رویاهای برتری جویی آمریکا را در گیر رقابت مرگ و زندگی کرده و حال  این دیو در حال سقوط  و لجام گسبخته به تنها جیزی که می اندیش   حفظ موقعیت به قیمت هر وحشیگری  و تعدی و قانون ستیزی  در عرصه بین المللی است . میداست ک کل حاکمیت  سرمایه داری داخلی  مناظر می نشیند تا  ببیند چنین روشی  چقدر جواب می دهد و او را بهره مند می کند .  تردید در باره توافقی بودن این سناریو که سودش به همه جناح ها می رسد و بدون آن که دستشان را به کارهای کثیف آلوده کنند از آن‌ متنفع می شوند ' ' تردید عاقلانه ای است . .
از این روست که جان بولتون می گوید  ترامپ هیچ فلسفه سیاسی ندارد و شکی نیست که در هر فلسفه سیاسی  می تواند  می تواند به عنوان یک پدیده استثنایی و خاص جایی داشته باشد . بولتون معتقد است در اعمال ترامپ خط معینی وجود ندارد . این همان چیزی است که ترامپ و جریانی که او را کارگردانی می کند دوست دارند منتشر سازند و خط غیبی  عنلکرد ترامپ  نهان سازند و چهره خود را بپوشانند و به کثافتش آلوده نشوند و در آخر بگویند این ترامپ است اعتماد نامذیر و دمدمی مزاج بوده و ما بر عهد خود استداریم ..

ترامپ اتفاقا  از ابهام پسامدرنیستی و مرکزیت زدایی ایدیولوژیک برای مرکز گراترین سیاست های فاشیستی سود می جوید .و از قاعده ستیزی به سود قاعده صلب و بیرحمانه  ی باز گشت به روُیای برتری جویانه سرمایه داری آمریکا  ایتفاده می کند .
☆☆☆☆☆☆
ناتوانی کسانی مثل مایکل کیمل  در درک ارتباط این پارادوکس چسبیدن به  قاعده صلب درون قاعده ستیزی  های ترامپ است که یبب می شود تصویر درستی از بازی ترامپ به چنگ‌ نیاورد . او می گوید:" ترامپیسم اندیشه ایدئولوژیک سیاسی معینی  نیست ' یک "تمایل "است."
تلاش فراوان در این مسیر می تواند دو  ریشه داشته باشد . می تواند محصول یک بینش  موزیتیویستی  ناتوان از کشف  کلیت در لالبلای اعمال متناقص نما و محدودیت تفکر پراگماتیستی  و دانش تقلیل گرا  باشد . . ولی همچنین می تواند حاص خواست  .یج کردن حهان و علم در خدمت قدرت و دانش مرده پوش باشد تا  پشت  صحنه و عالم پنهان  قدرت و بازی سازان و اربابان  ترامپ و نقش و راه و وظیفه ای که ترامپ  به عهده گرفته ' ' فاش نگردد .
از سوی دیگر مخفی شدن‌پشت مفاعیمی چون‌ پوپولیسم  ترامپ وسیله خوبی در دست متفکران آمریکایی شده که مردم را از  منطقه خطر  بیداری و آگاهی واقعی دور نگاه دارند  و حقیفت  ظهور ترامپ و توافق برای دادن فرصت به سیاست فاشیستی و‌مستبد او به سود  حفظ برتری آمریکا را بپوشانند . متفکرانی که اصل و علت وجودی راهگشایی برای حگمرانی ترامپ  بوسیله سرمایه پشت پرده  را نهان می سازند و به توجیهات  فرعی ' هویت اصلی می دهند '  گاه ماُمورند گه چنین‌ ترامپ را‌توجیه کنند .  اینان مثلا می گویند " ترامپ تجلی " خشم  عادلانه"" ای است که  هویت دولت بی ارزش را برای آمریکا  فراهم آورده است، . دانشمندان در خدمت نظام آمریکا می کوشند ضمنا تدامپ را شخصیت جالبی معرفی کنند که آینه همه آسیب دیدگی های آمریکاست  که در قرن بیست و یکم او را دچار افول و بی اعتباری کرده است . و برای آمریکا حق دفاع ایجاد می کند و ترامپ تجری این حق دفاع است . کیمل از آسیب دیدگی آمریکا حرف می رند در حالی که در همین ربع قرن اخیر  هولناک‌ترین توطئه ها  برای تجاوز به آسیای غربی  بوسبله آمریکا طراحی و عمل شده است . دانش استکباری می کوشد ترامپ را در نقش یک‌ منجی برای مردم‌آمریکا جابباندازد .که برای حق امریکا می جنگد . و این حق 'طلبی حامل خشم عادلانه  آسیب دیده ها  را باز می تابد ' همان نا حق و باطل  استکبار است .که تجاوز و‌کشتار می کند تا  غارت و سرکوب کند. و آسیب زیر سئوال رفتن موقعیت امپریالیستی و سلطه گرانه اش را جبران کند .
از نظر این دانشمندان مستکبر موضوع مهم آن است که حس آمریکا در باره مزایایی که  میتحق آن بوده و از دستش در آمده ' خسی برحق است .
متفکران ناسیونالیست هم سنخ ترامپ نیروهای سرمایه جهانی   همان‌نیدوهای غیلی هستند که دست در کار بوده اند تا مرایای  مخصوص آمریکای میتکبر از آمریکا سلب شود .  آمریکا در ضمیر آمریکایی ها میرات دار  یک عهد ' عک وعده ' بک‌ روُبای بزرگ در کره ارض است  که سروری امریکا  تردید ناپذیر می کند . این روُیای پوچ ' زمانی در اکج سکوفایی سرمایه داری تمپربالییتی آمریکا همچون بک‌حقیفت جاوه کرد . اما امروز با پوچ و ناممکن ‌شدن این آرزو ' سلطه جویان در حد شخصیتی آماده هر جنایت می خواهند  یک‌ منجی  بسازند تا آب رفته را به جوی باز گرداند . 
تمام تحلیل گران  عربی نی کوشند با تمرکز بر شیوه ها و شگردهای  ترامپ برای  جلب مردم ما را از پرسش اساسی غافل کنند . واقعا ترامپ چه  ظیفه اصلی بدوش دارد و تقشه ای که ترامپ را به قدرت رسانده  چه اهدافی برای او تعریف کرده و در نهایت او ماُمور چه تغییراتی ایت و این تغییرات در طرح تغییر جهانی چه جایگاهی دارد ؟ 
این یک‌منگ بزرگ برای طداحی نقشه آینده جهان است . آیا این جهان  همچنان  بر اساس سروری و رهبری نوع آمریکایی  پیش می رود ؟  یا یک تظام واحد جهانی دیگر ' مثلا بر اساس روش  مدیریت چینی  و محور توسعه اقتصادی و رقابت صلج آمیز  و غیر نظامی برای  حگمرانی  بر کشورهای پیرامونی غالب می گردد؟ 
☆☆☆☆
اکنون‌ پیداست کسانی که با وهم  دیپلماسی  و مذاکره ' باور داشتند  می توانند از حیات مستقل ایران دفاع کنند و آمریکا را به مراعات قواعد بین المللی  و قوانین  جهانی وادار سازند   چقدر  دور از واقعیت ها می اندیشیدند و  آسیب های جیران ناپذیر برایران وارد آوزدند و می آورند .  مسئله مهم مذاکره نیست . مخم آن است که چه باوری به مذاکره دارید و از چه تکالیف به سبب باور وهم آلود سرباز می رنید و کشور را و مروم را در دام توهمات خود بر لبه پرتگاه آسیب های  بررگ‌قرار می دهید .

امروز این اصرار بر دیپلماسی  مذاکرهد با توهم وادار کردن ترامپ‌ به احترام  به حقوق ما و  قانون‌ '' نا بخشودنی است . ترامپ ماموریتی دارد که ‌ در پی انجام آن است .‌ او تنها در یک حالت مواجه شدن با سد قدرت و استقامت و خطر و تهدید منافع آمریکا محبور خواهد شد متوقف شود و راه مسالمت آمیزی  را بپدیرد . او گام به گام و کشور به کشور از سوریه و لبنان عراق ترکیه و ایران و..... طرح  آمریکایی _اسراییلی را پیش می برد و  روسیه و‌جین و هند و....باید بدانند  تماشای آشپزی ترامپ  نتیجه  تلخی برای انان ببار خواهد آورد  اگر به یاری مقاومت رر نخیرند و‌ مثل نابودی غزه تماشاگر باقی بمانند .

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰